|
فصل جدید «ایرانگرد» روی آنتن میرود
همپای ایرانگرد برای ایران جان
گروه فرهنگ وهنر: ایرانگرد دوباره روانه آنتن تلویزیون میشود تا علاقهمندان به این مجموعه دوستداشتنی با تماشای فصل جدید، تصاویر تازهتری از جغرافیای بکر ایران را به تماشا بنشینند. ایرانگرد یکی از پربینندهترین برنامههای معاونت سیمای رسانه ملی که در فصلهای قبل توانسته نظر بسیاری از مخاطبان را جلب کند با سفری خاص و متفاوت به طبیعت توانسته مردم را با نقاط بکر سرزمینمان آشنا کند. ترویج و اهمیت ایرانگرد کار مهمی بوده و مدیران تلویزیون متوجه این موضوع شدهاند و حالا قرار است پنجمین فصل از ایرانگرد روی آنتن شبکه اول و مستند سیما برود. دوربین مستند ایرانگرد در دهها قسمت به روایت جواد قارایی به سراسر کشورمان سفر کرده و جاذبههای گردشگری و بکر کشورمان را به زیبایی به تصویر کشیده که از شبکههای مختلف سیما روی آنتن رفته است.
به همین بهانه سراغ جواد قارایی، تهیهکننده و کارگردان این پروژه رفتیم. او درباره تاثیر رسانه بر بهبود فضای محیطزیست و جلب توجه افکارعمومی نسبت به این حوزه اینگونه توضیح میدهد: فضای رسانه، فضای بسیار خوب و تاثیرگذاری است؛ به عنوان مثال در زمینه گردشگری و حفظ محیطزیست، پخش مجموعه مستندهای ایرانگرد از رسانه ملی تاثیرات بسیار زیادی داشته و جریانساز شده است. به نظرم باید در برنامههای پرمخاطب همیشه آگاهسازی و فرهنگسازی بشود و در کنارش آموزشوپرورش ما هم میتواند بسیار تاثیرگذار باشد اما در واقع آموزش برای حفظ محیطزیست در ایران بسیار ضعیف است.
به تصویر کشیدن بخشی از طبیعت و جاذبههای طبیعی برای هر مخاطبی خاص است. مستند ایرانگرد از آن دسته مستندهایی است که نزدیک به یک دهه میزبان مردم ایران بوده و حالا سازندگان آن در این روزها مشغول ساخت پنجمین فصل از این پروژهاند. قارایی درباره جزئیات فصل پیش روی ایرانگرد گفت: تصویربرداری مجموعه ایرانگرد ۵ تمام شد و در مرحله تدوین و صداگذاری هستیم. تمام سعی ما بر این است که ماه آخر تابستان یعنی شهریور هر شب میهمان خانههای گرم هموطنان عزیزمان باشیم. سعی کردیم ایرانگرد ۵ جذابیت بیشتری از ایران جان داشته باشد. این مجموعه مستند مورد تقدیر سازمان صداوسیما، وزارت میراث فرهنگی و گردشگری و سازمان حفاظت محیطزیست ایران قرار گرفته است. مجموعه اول ایرانگرد در سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۱ در قسمتهای 30 دقیقهای به سفارش شبکه ۴ تولید و پخش شد. مجموعه دوم این مستند پس از موفقیت مجموعه نخست در قسمتهای ۵۰دقیقهای در سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۴ به سفارش شبکه اول تهیه شد و سال ۱۳۹۴ از این شبکه پخش شد. این برنامه به عنوان پرمخاطبترین مجموعه مستند ایران شناخته میشود. تولید فصل سوم این مجموعه نیز از اواخر پاییز ۱۳۹۴ آغاز شد و در نوروز ۱۳۹۷ در قالب ۲۰ قسمت ۵۵ تا ۸۰ دقیقهای از شبکههای یک و مستند سیما پخش شد. طراح و تهیهکننده ایرانگرد با اشاره به سختیهای تولید این پروژه اظهار داشت: ۴ فصل گذشته با سختیهای بسیاری گذشت اما خوشبختانه همه هموطنان آن را پسندیدند چون با عشق کار کردیم و سختیهای زیادی به جان خریدیم. جا دارد از تیم سختکوش ایرانگرد تشکر ویژه کنم و همچنین از مردم ایران که همیشه حمایت کردند و مدیران سازمان صداوسیما که فرصت خدمت به ایران جان را به ما دادند، نهایت سپاسگزاری را دارم. امیدوارم فصل پنجم هم مانند باقی فصول ایرانگرد مورد پسند هموطنان واقع شود. طبق گفته جواد قارایی تیم تولید و تهیه مشغول آماده شدن برای تولید ایرانگرد 6 هستند و احتمال دارد فصل ششم این مجموعه به آنتن نوروز 1402 برسد. وی یادآور شد: درباره فضای کلی رسانه باید بگویم مشکلاتی وجود دارد، به عنوان مثال بنده که به هر حال در این زمینه سالهاست فعالیت میکنم و شکر خدا در این راه موفق بودم، برای فرهنگسازی درباره شناخت ایران و هویت ملی و مبارزه با ایرانیهراسی و در جهت خودباوری، ۳ طرح خوب نگاشتم اما از سوی نهادهای مسؤول مورد حمایت قرار نگرفت. طرحهایی که نام آنها را «ایرانگردشو»، «ایرانگرد کوچک» و «سفر به سرزمین تروریستها» گذاشتم. ایمان داشتم هر ۳ طرح مانند مجموعههای ایرانگرد بینظیر و کارآمد هستند و هر کدام در جهتی خاص موفق خواهند بود. مشکل اینجاست که گاهی احساس میکنم کمتر به کسانی چون بنده که اهل هیاهو و حاشیه نیستیم و با عشق و دل و جان برای ایران جانمان تلاش میکنیم، میدان داده میشود. شاید هم اشتباه میکنم. در هر حال امیدوارم روزی برای انجام کارهای بزرگ و مهمی که برای پیشرفت وطن در سر دارم، حمایت شوم. فصل پنجم مجموعه مستند تلویزیونی ایرانگرد به کارگردانی و تهیهکنندگی جواد قارایی در ۲۶ قسمت اواخر مرداد و اوایل شهریور امسال روی آنتن شبکه یک میرود. حامد جم تدوین این فصل از مجموعه مستند را برعهده دارد.
ارسال به دوستان
بر اثر حمله توپخانهای ترکیه به منطقه غیرنظامی دهوک ۹ نفر شهید و ۳۱ نفر مجروح شدند
عراق یکدست علیه جنایت اردوغان!
گروه بینالملل: بنا بر اعلام وزارت خارجه عراق، حمله توپخانهای ارتش ترکیه به منطقه گردشگری «زاخو» در شمال عراق باعث جان باختن 9 نفر از شهروندان این کشور و زخمی شدن عدهای دیگر شد. این حمله به موج ضداردوغانی و ضدترکی در عراق دامن زده است. به گزارش «وطن امروز»، «فؤاد حسین» وزیر خارجه عراق با اعلام این خبر گفت: «حمله در میان ۵۰۰ تا ۶۰۰ گردشگر انجام شده که اکثر آنها اهل بغداد و جنوب عراق بودند. در پی این حمله ۹ نفر شهید و ۳۱ نفر مجروح شدند». در بین جانباختگان ۲ دختر یکساله و 12 ساله هم دیده میشود. این اظهارات در حالی بیان شده است که «مولود چاووشاوغلو» وزیر خارجه ترکیه گفت: «بر اساس اطلاعاتی که از نیروی هوایی ارتش دریافت کردیم، هیچ حملهای به غیرنظامیان [در دهوک عراق] نداشتهایم». چاووشاوغلو اضافه کرد: «اتهامات وارده به خود را رد میکنیم و آماده همکاری با مقامات عراقی هستیم. چند سازمان تروریستی از جمله حزب کارگران کردستان (پکک) همچنان در خاک عراق فعالیت دارند».
* موج ضد اردوغانی؛ صدریها در صف اول
موجی از احساسات ضد اردوغانی با این حمله در عراق پدید آمده است. روز گذشته بسیاری از مردم عراق با تجمع مقابل سفارت ترکیه در این کشور خواستار اخراج سفیر ترکیه شدند. معترضان حتی به قسمتهایی از سفارت ترکیه در بغداد حمله کردند و پرچم این کشور را پایین کشیدند.
نکته جالب تجمع پرشمار طرفداران مقتدا صدر در مقابل سفارت ترکیه بود. آنها روز گذشته تا نیمههای شب مقابل سفارت ترکیه در بغداد ایستادند و خواستار قطع رابطه با ترکیه شدند. حتی معترضان در نجف هم کنسولگری ترکیه را تعطیل کردند تا نشانهای دیگر از احساسات ضد ترکی در این کشور باشد.
البته ترکها راه انکار را در پیش گرفتند و اعلام کردند این فاجعه بزرگ کار آنها نیست. حمله ترکیه به زاخو و تظاهرات مردم عراق در برابر سفارت ترکیه، موجب شد مصطفی الکاظمی، نشست فوقالعادهای را در شورای امنیت ملی این کشور تشکیل دهد.
در این جلسه فوقالعاده تصمیم گرفته شد سفیر ترکیه احضار شده و از آنکارا خواسته شود ضمن عذرخواهی، نیروهای نظامی خود را از خاک عراق خارج کند. در مقابل، ترکیه اصطلاحا دست پیش گرفت تا پس نیفتد. مرکز درخواست ویزای ترکیه در عراق روز پنجشنبه اعلام کرد روند صدور ویزا برای مسافران ترکیه تا اطلاع ثانوی به حالت تعلیق درآمده است. نکته جالب درباره این حمله آن است که تمام گروههای عراقی یکدست علیه حمله ترکیه موضعگیری کردند. مصطفی الکاظمی، نخستوزیر این کشور هم در مراسم تشییع جانباختگان عراقی شرکت و اعلام کرد از ترکیه به شورای امنیت شکایت خواهد کرد.
* محکومیت کشتار زاخو توسط حشدالشعبی و نیروهای مقاومت
نیروهای مقاومت عراقی هم این فاجعه را محکوم کردند. هادی العامری، رئیس ائتلاف فتح عراق در بیانیهای اعلام کرد: «این فاجعه تنها یک حلقه از زنجیره حملات مستمر ترکیه به خاک عراق بود. ما نباید همانند گذشته، در برابر این رفتار خصمانه و رو به گسترش تنها به محکومیت این جنایت بسنده کنیم. باید موضعگیری ملی را برای حمایت از حاکمیت کشور و حفاظت از جان مردم در پیش بگیریم. لازم است دولت عراق مرزهای خود با ترکیه را فورا مسدود کرده و فعالیت شرکتهای ترکیهای را در عراق لغو کند. هر کسی که در برابر این جنایت شنیع سکوت کرده یا آن را نادیده بگیرد و برای توجیه آن تلاش کند، شریک متجاوزان و قاتلان بوده و در حال خیانت به کشور و مردمش است».
قیس الخزعلی، دبیرکل جنبش عصائب اهل حق عراق نیز ضمن مسؤول دانستن دولت مرکزی عراق و دولت اقلیم کردستان در حفظ جان غیرنظامیان و دفاع از حاکمیت عراق در برابر حملات مکرر ترکیه، از پارلمان عراق خواست به مسؤولیت خود در ممانعت از نقض حاکمیت عراق عمل کرده و بدون در نظر گرفتن منافع محدود گروهی و طایفهای، از حاکمیت، جایگاه، امنیت و آرامش عراق حفاظت کند.
* پایان متحدان اردوغان در عراق با کشتار زاخو؟
نکته جالب دیگر درباره حمله ترکیه به شمال عراق توسط روزنامه الاخبار منتشر شد. این روزنامه در گزارش خود درباره حمله ترکیه به منطقه گردشگری زاخو نوشت: «اردوغان موفق شده بود طیفی از اهل سنت عراق شامل مسعود بارزانی، محمد حلبوسی رئیس مجلس این کشور و خمیس خنجر رهبر ائتلاف عزم را متحد خود در بغداد کند و از همین رو با امارات هم رابطه خوبی برقرار کرده بود ولی حمله ارتش ترکیه به غیرنظامیان عراقی تمام این نقشهها را نقش بر آب میکند».
این روزنامه در گفتوگو با عبدالرحمن الجزائری، یکی از رهبران حشدالشعبی تأکیدی بر تحلیل خود در این باره میکند. الجزائری اعتقاد دارد باید ظرف 72 ساعت ارتش به مرزهای شمالی برود و با تهدیدهای احتمالی اردوغان در شمال عراق مقابله کرده و همچنین شکایت از این کشور در سازمان ملل بشدت و با جدیت پیگیری شود. اکنون علاوه بر نیروهای شیعه و کرد که همواره نسبت به دخالتهای اردوغان در عراق معترض بودهاند، بدنه اجتماعی مردم و نیروهای اهل سنت هم به حمله ترکیه به غیرنظامیان واکنش شدیدی نشان دادهاند. وفا محمد کریم، سخنگوی اقلیم کردستان که در سالهای گذشته رابطه خوبی با اردوغان داشته است در بیانیهای به الاخبار گفت موضع رسمی دولت اقلیم کردستان با محکومیت شدیدی اتخاذ شد و همچنین از بلوک دموکراتیک پارلمان خواست الکاظمی را به دلیل سکوت مداوم وی به پارلمان احضار کند. همچنین دولت عراق اعلام کرد تا اطلاع بعدی صدور ویزای ترکیه در بغداد متوقف خواهد شد.
حتی سلبریتیهای عراق هم این حمله را محکوم کردند. «کاظم الساهر» خواننده سرشناس عراقی حمله به زاخو را تسلیت گفت و آرزو کرد این حادثه پایانی بر اندوه و فجایع در عراق باشد. او با انتشار پیامی در صفحه فیسبوک رسمی خود نوشت: «با اندوه بسیار به خانوادههای قربانیان حمله موشکی به مرکز گردشگری در شمال عراق تسلیت میگوییم و با آنان ابراز همدردی میکنیم». کاظم الساهر از خداوند برای مجروحان طلب شفای عاجل کرد. او ابراز امیدواری کرد این حادثه «پایانی بر اندوه و فجایع در عراق عزیز» باشد. حمله ترکیه به زاخو، یادآور کشتار 31 غیرنظامی کرد ترکیه در منطقه مرزی بین اقلیم کردستان و ترکیه موسوم به روبوسکی یا اولودره است که با حملات نیروی هوایی ترکیه کشته شدند. اردوغان، همسر و دخترش را برای عرض تسلیت فرستاد و قول داد ابعاد سانحه را بررسی کند اما پس از چند سال، این موضوع به دست فراموشی سپرده شد.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد؛ چگونه صهیونیستها و نومحافظهکاران آمریکایی با رویکارآوردن نئونازیها در کییف و ایجاد تهدیدات جدی نظامی، هستهای و بیولوژیک جنگ علیه مسکو را آغاز کرده بودند
جنگ اوکراین، ضدحمله روسیه
شروین طاهری: افکار عمومی جهان سال 2014 میلادی را عمدتا با جامجهانی برزیل و اشغال وحشیانه شرق و شمال عراق توسط تروریستهای داعش در داغترین ماههای سال به یاد میآورد اما اگر از منظر امروز به وقایع آن روزها فلشبک بزنیم، میتوان مشاهده کرد نطفه جنگ اوکراین که از آن به عنوان یک تحول اساسی در هژمونی حاکم بر جهان یا حتی آغاز جنگ سوم جهانی یاد میشود، در روزهای سرد آغازین سال 2014 بسته شده بود. پاییز 1392 شمسی که سال میلادی 2013 به سمت تحویل شدن میرفت، گروهی شبهنظامی تحت عنوان «باندریستها» با نشانهای نئونازی و کدهای پوششی و رفتارهای فاشیستی مربوط به آلمان نازی در قلب کییف، پایتخت اوکراین نمایش قدرت دادند. آنها از زیر بته به عمل نیامده بودند، بلکه یک گروه شناخته شده به قدمت 90 سال بودند که بر اساس روایتهای تاریخی چه در غرب و چه در شرق، نامشان در تاریخ معاصر اوکراین و اروپا با نسلکشیهای مکرر علیه روسها، کاساکها، لهستانیها، مجارها، رومانیاییها، مسلمانان تاتار و یهودیان بویژه در استپ دونباس گره خورده بود. این شبهنظامیان به سرعت نقش تاریخی خود را به عنوان پیادهنظام غرب در قلمروی متحدان روسیه بازیافته و تظاهرات ضددولتی در میدان استقلال جنب ارگ حکومتی کییف (نازال ژنوستی) را که در ابتدا تحت عنوان «میدان»- با الهام از جنبشهای ضددیکتاتوری بهار عربی- برپا شده بود، تبدیل به یک جنگ شهری علیه نیروهای پلیس کردند.
این در حالی بود که اتحادیه اروپایی با حمایت کامل واشنگتن و ناتو، دستکم از یک دهه پیش از آن دولت اوکراین را بر سر دوراهی عضویت در اتحادیه گمرکی روسیه یا شراکت با نظام یورو، زیر فشار قرار داده بود. رئیسجمهور وقت «ویکتور یانوکوویچ» که به مسکو نزدیک بود، پاییز 2013 از پذیرش شروط اروپاییها سر باز زد و این دلیل اعتراضاتی بود که بخش غربگرای جامعه بشدت دوقطبی شده اوکراین تحت عنوان «جنبش میدان» علیه دولت مستقر آغاز کرده بودند.
این تظاهرات با هدایت، حمایت و حتی حضور عالیترین مقامات آمریکا و اتحادیه اروپایی و دستیاران تابلودار جرج سوروس طی تقریبا ۲ ماه، هر چه بیشتر رنگ خشونت به خود گرفت و در نهایت تبدیل به یک کودتای آشکار نظامی توسط باندریستها شد. رسانههای شرکتی غربی هیچگاه به این حقیقت اذعان نکردند که آنچه انقلاب اوکراین خواندند، در واقع یک کودتا علیه دولت دموکراتیک مستقر در اروپای مدعی دموکراسی بود، با این حال شواهد غیرقابل انکار هستند. انبوهی از تصاویر مربوط به آن روزها، حامیان به اصطلاح مدنی ادغام اوکراین در اتحادیه اروپایی را با بدنهای تنومند در یونیفرمهای نظامی متحدالشکل، مجهز به سلاحهای سرد و همراه بازوبندهایی منقش به صلیب شکسته هیتلری یا آرم نازیهای باندرا نشان میداد که پرچمهایی با محتوای مشابه را بالا بردهاند و به سبک نازیها سلام میدهند. یکی از پرکاربردترین پرچمها، یک بنر افقی بود که در آن تصویر «استفان باندرا» به همراه شعارهای نژادپرستانه او میان پرچم اوکراین و پرچم باندریستها - شبیه بیرق رایش سوم- نقش بسته بود. امروز حتی در فرهنگنامه انگلیسی بریتانیکا نیز به این موضوع اشاره شده که وقتی پیادهنظام لباس شخصیهای جنبش «میدان» که عمدتا اهل شهرهای غربی لویو و ایوانو فرانکیفسک بودند، با چنین نمادهای آشکاری ساختمانهای دولتی ساحل مارینسکی کییف در اطراف «میدان» را اشغال میکردند، مقامات اروپایی و آمریکایی در جمع آنها حاضر میشدند و همزمان بروکسل و واشنگتن، دولت یانوکوویچ را تهدید به وضع تحریمهای بینالمللی در صورت رد درخواست معترضان میکردند. در نهایت دولت یانوکوویچ مجبور به سازش با شبهنظامیان شد اما پولپاشی غرب در میان سیاستمداران، مدیران و نظامیان حکومت تضعیف شده اوکراین، کار خود را کرده بود. یک روز بعد از امضای توافقنامه آتشبس، شورشیان زیر قول خود زدند و سرانجام روز 23 فوریه حکومت همراه با اشغال ساختمان ریاستجمهوری، دفتر نخستوزیری و بیرون کردن نمایندگان اکثریت از ساختمان رادا (پارلمان) سقوط کرد. رئیسجمهور تحت فشار مجبور به استعفا شد و به روسیه فرار کرد.
مضحک آنکه نازیهای مورد حمایت غرب نام میدان استقلال کییف را به میدان یورو تغییر دادند تا نسبت خود را با استقلال اوکراین مشخص کرده باشند.
«دیوید اشترن» خبرنگار اعزامی بیبیسی به اوکراین، روز 20 فوریه - 3 روز قبل از سقوط دولت یانوکوویچ و استقرار کودتاچیان در حکومت- در گزارشی با عنوان «راستهای افراطی اوکراین؛ کمشمار ولی اثرگذار» صریحا به این موضوع اعتراف کرد که معترضان نه نماینده اکثریت مردم اوکراین بودهاند و نه ماهیتی دموکراتیک و لیبرال داشتهاند. حتی در میان منابع روس یا اوکراینی مخالف کودتاچیان مورد حمایت غرب نیز به زحمت بتوان تصویری دقیقتر از آنچه این خبرنگار انگلیسی از کییف در فوریه 2014 ارائه داده، پیدا کرد. به همین دلیل پاراگرافهای ابتدایی گزارش او را عینا به نقل از بیبیسی فارسی در اینجا مرور میکنیم:
«روسیه به رهبران جدید اوکراین و تظاهرکنندگان و مخالفانی که دولت ویکتور یانوکوویچ، رئیسجمهوری این کشور را سرنگون کردند، برچسب فاشیست زده است ولی نقش راستهای افراطی در بحران اخیر اوکراین چیست؟
در کییف، در یکی از محلهایی که مخصوص بزرگداشت قربانیان تظاهرات ضد دولتی است، در میان دریایی از شمع و گل یک پرچم پلاستیکی کوچک اسرائیل نیز دیده میشود... در داخل تالار مرکزی انجمن شهر کییف که یکی از پایگاههای عملیات مبارزه است، یک نوار پارچهای بزرگ آویخته شده که مزین به پرچم سلتها (قومی که در ایرلند و انگلستان و بخشی از اروپا زندگی میکردند) و یک نماد «برتری نژاد سفید» و نیز یک پرچم کنفدراسیون آمریکاست. در بالای در ورودی، عکس بزرگی از استفان باندرا، رهبر پارتیزانهای ناسیونالیست اوکراین در جنگ دوم جهانی که زمانی با نازیها متحد شده بود، نصب شده است. این ۲ تصویر نمایانگر این است که در جنبش تظاهرات جمعی اوکراین، تا چه حد موضوع دستراستیهای افراطی، پیچیده و دارای تضاد است».
تضادی که خبرنگار بیبیسی توصیف میکند، همان تضاد بزرگی است که میان رویکرد تبلیغاتی ضدنازی و ضدهیتلری دستگاه پروپاگاندای غرب از دهه سوم قرن بیستم میلادی تاکنون وجود دارد، آن هم با حمایت سیاسی، مالی و رسانهای بیشرمانه غرب از میراثداران نازیها. وقایع اخیر اوکراین، از کودتای فوریه 2014 تا جنگ فوریه 2022، کلکسیونی بینظیر از سیاست ریاکارانه صهیونیستهای راهبر حلقه نومحافظهکاران اشتراوسی در واشنگتن و لندن فراهم آورده است: نازیستیزی و تروریستستیزی در حرف، توأم با فاشیستپروری و تروریستپروری در عمل.
* غرب و نوازش نازیها
«وطنامروز» پس از سقوط دولت قانونی اوکراین در سرمقالهای به تاریخ دهم اسفند 1392 با عنوان «چرا غرب «نازی»ها را نوازش میکند؟» به این ریاکاری غرب اشاره کرده و از همان موقع درباره تبدیل شدن یک کشور منسجم به «اوکراین سابق» پیشآگاهی داده و یک جنگ تمامعیار به محوریت نازیها در مرز با روسیه را پیشبینی کرده بود. در این مقاله آمده بود: «آنها را خوب میشناسید! 70 سال است از لحظه مغلوبه شدن جنگ دوم جهانی، رل آدم بدهای فیلمهای آمریکایی و اروپایی را به تسخیر خود درآوردهاند. آنها تجسم همه پلشتیها و خباثتها و حماقتهای بشری هستند، فقط و فقط چون «نازی» هستند. تحت تاثیر پروپاگاندای غرب، امروز اگر از یک بچهمدرسهای در جزایر ماداگاسکار بپرسید «نازی» چیست؟ قطعا جواب میدهد از سرطان هم بدتر است. شاید هم باشد چون آنهایی که کشور مقتدری مثل اوکراین را ظرف 2 ماه به این روز انداختهاند، خود ادعا میکنند نازی هستند. بدنه اصلی شورشیان میدان «استقلال» کییف که درست یک هفته پیش کودتایی همهجانبه را علیه پارلمان، دولت و رئیسجمهور قانونی این کشور به راه انداختند، توسط حزب اتحاد تمام اوکراینی (اسووبودا) و کنگره ملیگرایان اوکراین سازماندهی شده بود که هر دو رسما نازی هستند و طرفدارانشان که البته از غرب اوکراین به کییف آمده بودند... از نظر آنها تنها راه طبیعی برای در دست گرفتن قدرت مرکزی ادامه جنگ خیابانی تا سطح بروز یک جنگ داخلی است و اتفاقا این همان هدفی است که کاخ۲سفید از حمایت نازیهای اوکراین دنبال میکند. سابقه حمایت این گروههای فاشیستی توسط آمریکا به دوران جنگ سرد بازمیگردد. در دهه 80 رونالد ریگان در کاخسفید به رهبر نازیهای اوکراین رسما نشان افتخار اهدا کرد. «لو دوبریانسکی» معاون وی، در دستگاه دیپلماسی آمریکا استخدام شد و به مقام سفیری رسید. این روند تا امروز ادامه پیدا کرده و نازیهای اوکراین به عنوان ارتشی خاموش علیه روسیه تا روز کودتای 22 فوریه در کییف حفظ شدند... حامی کودتا «جان مککین» در سنا برای لابی NED کار میکند که همان بنیاد «حمایت ملی برای دموکراسی» است و ۲ حمله نظامی بزرگ اخیر آمریکا را پایهریزی کرده است. «ویکتوریا نولاند» میزان این کمکها را ۵ میلیارد دلار برآورد کرده است که بیشتر این پول، صرف حقوق شبهنظامیان و آن تظاهرکنندگان دموکراتی شده که آخر سر کودتاچی از آب درآمدند. بیرکوت، پلیس مخفی دولت وقت کییف، تماسهای نولاند با مقامات ناتو را که خواستار تجهیز و حمایت مالی شورشیان شده بود، رصد و افشا کرد».
* باندریستها، مزدوران همیشگی غرب
فاشیستهای باندرا تحت عنوان «سازمان ملیگرایان اوکراین» OUN با وجود شعارهای نژادپرستانه و ضدیهود، از ابتدای موجودیتشان در سال 1929 میلادی توسط دولتهای غربی و آژانس یهود حمایت میشدند. غربیها میخواستند با برکشیدن ملیگرایان افراطی در اروپا همانند نازیهای آلمان و فاشیستهای ایتالیا و اسپانیا، آنها را به جان دشمن شرقی کمونیستشان یعنی شوروی بیندازند. صهیونیستهای آژانس یهود نیز به رهبری خاندانهای روتشیلد و موزس در اروپا و راکفلر و گلدمن در آمریکا با سرمایهگذاری روی این جریان، فوجفوج نیروی انسانی مورد نیاز برای تشکیل دولت یهود (اسرائیل) مورد ادعایشان را که از اروپا میگریختند، در بنادر فلسطین آن زمان تحویل میگرفتند. پس از جنگ دوم جهانی، آمریکاییها نهتنها برخلاف شعارهای ضدنازیشان، رسما از باندرا که همدست جنایتهای هیتلر در اوکراین بود، تقدیر کردند، بلکه او را از چنگ روسها فراری داده و تحتالحفظ در آلمان مستقر کردند. پس از فروپاشی شوروی، غرب اوکراین به اردوگاهی ایدهآل برای بازپروری فاشیستها علیه روسیه جدید تبدیل شد. کودتای میدان، اوکراین را رسما به دست نومحافظهکاران اشتراوسی انداخت. این حلقه صهیونیستی حکومت سایه آمریکا به لطف جو بایدن، معاون وقت اوباما از سمت جمهوریخواه به سمت دولت دموکراتها چرخیدند. «ایهور کولومویسکی» الیگارش گازی اسرائیلی-اوکراینی در هماهنگی با «جیک سالیوان» و «تونی بلینکن» ۲ بازوی سیاست خارجی و تجاری بایدن، رهبری کارتل نومحافظهکاران را در داخل این کشور به دست گرفت. افشاگریهای ترامپ علیه فساد مالی باند بایدن در اوکراین در همین راستا بود.
به نوشته «جفری دی ساچز» تحلیلگر تارنمای آمریکایی مستقل کنسرسیومنیوز، با روی کار آمدن دولت بایدن، آنها در موقعیت اجرای کامل پروژه جنگافروزی علیه روسیه با هدف مشغول کردن خرس شرقی از یک طرف و به دام انداختن اروپا از طرف دیگر قرار گرفتند.
سالیوان کماکان مشاور امنیت ملی است و بلینکن، وزیر خارجه، در حالی که نولاند همسر رابرت کیگان، مشاور، مرشد و مغز منفصل بایدن سالخورده است. او کمی پیش از آغاز جنگ اوکراین به مسکو رفت و در کمال وقاحت خواهان استعفای «ولادیمیر پوتین» از ریاستجمهوری روسیه و جایگزینی یک مهره هماهنگ با واشنگتن شد و تهدید کرد در غیر این صورت اقتصاد روسیه را نابود خواهد کرد. بلافاصله از مسکو به اوکراین پرواز کرد و به «ولودیمیر زلنسکی» کمدین و نوچه «ایهور کولومویسکی» در کاخ ریاستجمهوری، دستور داد «دیمیترو یاروش» رهبر معنوی نازیها، فرمانده نیروهای داوطلب در ارتش اوکراین و نماینده رادا (پارلمان) را برخلاف میلش به عنوان مشاور ویژه فرمانده ارتش ژنرال «والری زالوژنی» منصوب کند. یاروش بلافاصله در رسانهها از سرهنگ «آندری بیلتسکی» که نازیهای اوکراین او را «پیشوای سفید» میخوانند و همینطور گردان آزوف متشکل از نازیهای بینالمللی در شرق کشور حمایت کامل کرد. این گردان که خود را علنا عضو «اساس» رایش جدید میخواند، از تابستان 2021 مستقیما تحت قرارداد شرکت نظامی خصوصی آمریکایی آکادمی (بلکواتر سابق) قرار دارد. در این میان ذخیرهسازی تسلیحات بیولوژیک و غنیسازی اورانیوم و پلوتونیوم به شکل مخفیانه در این کشور در حال انجام بود. ناگهان زلنسکی نیز در کنفرانس امنیتی مونیخ سودای اوکراین هستهای را مطرح کرد. زمستان گذشته از یک ماه قبل از دستور پوتین برای آغاز عملیات ویژه در اوکراین، گردانهای آزوف و آیدار، تحت هدایت باندریستهای نازی و متشکل از انبوهی از مزدوران خارجی، پیشاپیش 120 هزار نیروی ویژه ارتش اوکراین مجهز به پیشرفتهترین تسلیحات ناتو، حمله به مناطق مسکونی روسنشین دونتسک و لوهانسک را آغاز کردند که نقض توافق 2015 مینسک بود. این حرکت یاروش و دولت کییف معنایی جز اعلان جنگ به روسیه نداشت و طبعا طرف قویتر بود که اقدام به جنگ پیشگیرانه کرد.
ارسال به دوستان
اذعان رئیسجمهور آمریکا به ابتلایش به سرطان گمانهزنیها درباره ناتمام ماندن دوره ریاستجمهوری او را تقویت کرد
بایدن: من مریضم!
شامگاه پنجشنبه با اعلام خبر رسمی ابتلای جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا به «کووید-19»، گمانهزنیها درباره آمادهسازی افکار عمومی از سوی کاخ سفید برای کنارهگیری بایدن 79 ساله از ریاستجمهوری تقویت شد. «کارن ژان پییر» سخنگوی کاخ سفید شامگاه پنجشنبه اعلام کرد تست کرونای جو بایدن مثبت شده اما علائم وی خفیف است. بایدن ۲ بار واکسن کرونا و ۲ بار هم واکسن یادآور زده است. با مثبت شدن تست کرونای بایدن تمام برنامههای سفر او لغو شده است. روزنامه نیویورکتایمز به نقل از «کوین اوکانر» پزشک رئیسجمهور آمریکا نوشت وی با آبریزش بینی و بعضا سرفههای خشک مواجه است اما حال عمومیاش خوب است. خبر کرونای بایدن در حالی رسانهای شد که ساعاتی قبل از آن اظهارات بایدن درباره ابتلایش به سرطان خبرساز شده بود. بایدن که در حال سخنرانی درباره تأثیرات منفی پالایشگاههای نفتی بر سلامت افراد در ایالت ماساچوست بود، اظهار داشت: «به همین دلیل است که من و بسیاری از افراد دیگری که با آنها بزرگ شدهایم، مبتلا به سرطان هستیم و به همین دلیل است که در طولانیترین زمان، شهر دلاور بالاترین نرخ سرطان را در کشور داشت».
رئیسجمهور آمریکا گفت دوران کودکی او در دلاور با آلودگی شدیدی همراه بود که مادرش برای بردن او به مدرسه نیاز داشت «لکههای روغن» را از روی شیشه جلوی ماشین پاک کند. بایدن گفت آلودگی دلیلی است که او و دیگران به سرطان مبتلا هستند.
به نوشته وبگاه واشنگتنپست، این اظهارات بایدن، دفتر مطبوعاتی کاخ سفید را مجبور کرد تا سریعا توضیح دهد منظور او سرطان پوست بوده است که قبلا داشته و پیش از شروع به کار در پست ریاستجمهوری در سال گذشته، درمان کرده بود. این در حالی است که پزشک بایدن سال گذشته گزارشی از وضعیت سلامت وی منتشر کرد که نشان میداد سرطان پوست بایدن که مورد مداوا قرار گرفته، به جای حاصل شدن از قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی مورد استفاده در صنعت نفت، بیشتر به دلیل حضور در معرض نور خورشید بوده است.
اوکانر درباره بایدن که زمانی نجات غریق استخر شنا بود، نوشت: «به خوبی ثابت شده است بایدن در دوران جوانی خود زمان زیادی را زیر نور خورشید گذرانده بود». ۲ هفته قبل روزنامه نیویورکتایمز، ارگان رسانهای دموکراتها درباره وضعیت نامناسب بایدن در نظرسنجیها گزارش داد و در پی آن رسانههایی نظیر واشنگتنتایمز در گزارشهایی به احتمال کنارهگیری بایدن از منصب خود پیش از پایان دوره ریاستجمهوری پرداختند. اعلام خبر سرطان بایدن از سوی وی اگرچه با واکنش کاخ سفید و اصلاحیه آن مواجه شد اما از سوی تحلیلگران به عنوان سیگنالی برای پایان پیش از موعد ریاستجمهوری بایدن است. سیاستمداران عالیرتبه عموما ابتلایشان به بیماری را پنهان میکنند.
با وجود اینکه رئیسجمهور آمریکا اعلام کرده برای انتخابات 2024 نامزد خواهد شد اما نظرسنجیهای انجام شده بویژه در یک ماه گذشته نشان میدهد اکثریت مجموعه حزب و جریان دموکرات در آمریکا مخالف نامزدی وی برای انتخابات 2024 هستند. از این جهت اظهارنظر بایدن میتواند نشانهای بر آغاز پایان ریاستجمهوری او حتی تا پیش از انتخابات 2024 باشد.
* پولیتیکو: بایدن! درباره بیماریات صادق باش
نشریه پولیتیکو هم در مطلبی با اشاره به وضعیت جو بایدن نوشت: مردم آمریکا حق دارند درباره وضعیت سلامتی رئیسجمهور واقعیت را بدانند اما سبک و سیاق روسایجمهور آمریکا این نیست که درباره سلامتیشان راستگو باشند. از این جهت بایدن هم مثل ترامپ، ریگان و آیزنهاور علاقه دارد بیماری خود را خفیف جلوه دهد. این در حالی است که بعد از بهبود ترامپ از «کووید-19» در ایام انتخابات ریاستجمهوری، اخباری مبنی بر نیاز او به دستگاه تنفسی نیز منتشر شده بود.
واقعیت این است که هر 2 گروه مطبوعاتی، طبقه سیاسی و مردم خواستار آگاهی از آینده پزشکی بایدن خواهند بود، نه به این دلیل که ما میخواهیم کسی از حقوق HIPAA او سوءاستفاده کند، بلکه به این دلیل که او به عنوان رئیسجمهور به آمریکاییها یک دیدگاه شفاف را مدیون است. بیماری یک رئیسجمهور کار خصوصی او نیست، بویژه اگر 79 ساله باشد. اما از کاخ سفید بایدن انتظار صراحت پزشکی را نداشته باشید، حتی اگر سخنگوی مطبوعاتی او وعده بهروزرسانی وضعیت او را داده است. گویا رئیسجمهور بودن به این معنی است که هرگز نیازی نیست کاملا درباره سلامتی خود صحبت کنید.
بایدن تمام انگیزهها را دارد که مانند اسلاف خود در پوشش پزشکی باشد. رؤسایجمهور بر این باورند نباید ناتوان به نظر برسند. اگر کاخ سفید از روشهایهای قبلی پیروی کند، هر کاری که لازم باشد انجام میدهد تا بیماری بایدن هر چقدر هم که بیمار باشد، چیزی جز یک سرماخوردگی بد به نظر نرسد. بیماری بایدن به ما یادآوری میکند وضعیت او برای مردی که در آستانه ورود به دهه نهم زندگی خود است، چقدر شکننده و ناخوشایند است.
* ریاستجمهوری بایدن فلج میشود؟
در فاصله تنها 30 ماه مانده به انتخابات ریاستجمهوری 2024، بایدن بسیاری از سرمایههای سیاسی را که ژانویه سال 2020 هنگام ورود به دفتر بیضیشکل کاخ سفید در اختیار داشت، سوزانده است.
بلومبرگ نوشت بر اساس نظرسنجی Realclearpolitics، تنها 39.6 درصد رایدهندگان، عملکرد بایدن در کاخ سفید را تاکنون تایید میکنند، در حالی که 54.9 درصد مخالف هستند؛ فاصله وسیع 15 درصدی که به سختی میتوان آن را از بین برد. به این مورد، نظرسنجی مشترک اخیر نیویورکتایمز و کالج سیهنا را هم باید اضافه کرد که بیش از دوسوم دموکراتها اعلام کردند بایدن را برای ریاستجمهوری 2024 مناسب نمیبینند.
به خودی خود، افت رتبه بایدن میتواند تبعات شکست احتمالی در انتخابات میاندورهای را به قدری بزرگ کند که ریاستجمهوری او را برای ادامه دوره اول فلج کند و شک و تردیدهایی را نیز درباره قابلیت او به عنوان یک نامزد برای انتخاب مجدد در سال 2024 ایجاد میکند. با این حال او پیش از خبر ابتلا به سرطان و «کووید-19» گفته بود قصد دارد برای دور دوم، با مجوز پزشکی، نامزد شود.
فایننشالتایمز در این باره نوشته است: «اوضاع هنوز هم میتواند بدتر شود. بایدن نهتنها با دوقطبی شدن سیاسی و افزایش قیمتها، بلکه با خطر رکود اقتصادی مواجه است که میتواند در زمان شروع مبارزات انتخاباتی رخ دهد».
«جی پاول» رئیس فدرالرزرو که ابتدا محتاطانه برای مقابله با تورم حرکت میکرد، اکنون زیر فشار بیشتر برای افزایش نرخ است. وی روز چهارشنبه گفت رکود اقتصادی آمریکا «مطمئنا یک احتمال جدی» است. اگرچه بایدن از رئیس بانک مرکزی حمایت کرده است اما افت شدید اقتصاد ممکن است ضربه جدیدی به چشمانداز سیاسی بایدن و دیگر دموکراتها وارد کند. واقعیت این است که بایدن با بدترین موقعیت ممکن برای رئیسجمهوری که نیاز به بازسازی چهره خود دارد، مواجه است.
ارسال به دوستان
جامعهشناسانی که میهمانی 10کیلومتری عید غدیر را ندیدند
رها عبداللهی: هفته گذشته در روز عید غدیر شاهد جلوه باشکوهی از سرمایه اجتماعی ایران در یک نقطه از پایتخت آن هم برای پاسداشت یک جشن مذهبی بودیم. حضور حدود ۳ میلیون تهرانی در «میهمانی 10 کیلومتری عید غدیر» واقعهای بینظیر بود؛ اتفاقی که جا داشت جامعهشناسان را به تکاپو وادارد تا این واقعه را تحلیل کنند. ما عادت کردهایم با هر اتفاق منفی، فضای مجازی از تحلیلهای تند و تیز علمای اجتماعی اینستاگرامی پر شود که درباره از دست رفتن همبستگی ملی، تضعیف عقاید مذهبی و از همگسستن رشتههای جامعه ایرانی احکام «این است و جز این نیست» صادر کنند. اما در چند روز گذشته این اکانتها ترجیح دادند یا این واقعه را نبینند، یا اشاراتشان آلوده به فرافکنی و تناقض باشد.
بعضی از آنان که تاکنون تحلیل میکردند جامعه ایرانی از تمایلات دینی فاصله گرفته و دلیلش را هم ایدئولوژیک بودن اقدامات حاکمیت عنوان میکردند، حالا میدیدند برخلاف تحلیلهای همیشگیشان، در پایتخت حول یک امر دینی تجمع میلیونی اتفاق افتاده. اینان ترجیح دادند دست به فرافکنی زده و از این اتفاق فقط ترافیکش را ببینند و از بیبرنامگی شهرداری در بستن خیابانها بنالند. بدون اینکه بپذیرند به هر حال همه مراسمات و فستیوالهای بزرگ در دنیا چنین تبعاتی دارد و در برنامه معمول شهر تغییراتی به وجود میآورد که چندان با اهمیت نیست؛ آن هم در یک روز تعطیل!
البته در برخی از این تحلیلها سعی شد حضور این جمعیت بالا به عوامل دیگری جز تعلقات دینی ربط داده شود که باز هم با تحلیلهای سابقشان تناقض داشت. مثلا از تاثیر تبلیغات چند روزه رسانه ملی بر افزایش جمعیت این مراسم میگفتند؛ حال آنکه همیشه معتقد بودند رسانه ملی دنبالکننده زیادی ندارد و تاثیرش بر جامعه ایرانی را از دست داده و کسی به آن اعتماد نمیکند.
یا تلاش کردند دلیل این حضور را نیاز شدید مردم به شادی عنوان کنند که مثلا حاکمیت تا به حال از مردم سلب کرده؛ که البته نکته قابل توجهی است اما ناقص است، چراکه باز هم سعی میکند نادیده بگیرد این شادی حول یک امر دینی شکل گرفته نه آن نوع شادی که همواره تحلیلگران غربگرا به عنوان میل و مطالبه اکثریت مردم مطرح میکنند.
کمتر کسی از ظرفیت دینی زنده درون جامعه ایرانی که موجب چنین اجتماع عظیم آکنده از معنای مذهبی شده بود، نوشت.
کسی نگفت در شرایطی که بسیاری فکر میکنند بین حاکمیت و سرمایه اجتماعی مفاهمه و زبان مشترک از بین رفته چگونه مردم از تمام اقشار با دعوت به یک مراسم جشن دینی پاسخ مثبت میدهند و با آن ارتباط میگیرند؟ کسی بر لزوم تکرار چنین ابتکاراتی برای افزایش امید و حس خوب در جامعهای که هر روز با تهاجم اخبار ناامیدکننده و غمبار واقعی یا رسانهساخته روبهرو میشود، تاکید نکرد.
ما دچار ضعف در بازنمایی حقایق جامعه خود هستیم، چرا که ذهنیتها از جامعه را تحلیلهای ناقص و سوگیرانه اکانت اجتماعی کف اینستاگرام و توئیتر که از واقعیات کف جامعه فرسنگها فاصله دارند، ترسیم میکنند. آنها از جامعه فقط چیزهایی را میبینند و بازگو میکنند که یا در رسانه بازخورد داشته باشد یا به اثبات پیشفرضهای ناقصشان کمک کند. برای آنان تجمع 40 دختر نوجوان بیحجاب در شیراز بیتوجهی اکثریت نسل جدید به دین و احکامش معنا میشود و تجمع این همه کودک و نوجوان در اجتماعات «سلام فرمانده» و پویش «اهدای اسباب بازی» به عشق علی(ع) را امری حکومتی و نه مردمی میبینند.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
جدال نزدیک و نفسگیر والیبال ایران با لهستان
وداع سرافرازانه
پایان نمایش دلپذیر والیبالیستهای جوان در لیگ ملتها
تیم ملی والیبال ایران که با ترکیبی متفاوت در مسابقات لیگ ملتها شرکت و به مرحله نهایی صعود کرده بود، نتوانست در مرحله یک چهارم نهایی از سد تیم قدرتمند لهستان عبور کند. دیدار تیمهای ملی والیبال ایران و لهستان در مرحله یکچهارم نهایی لیگ ملتهای ۲۰۲۲ شامگاه پنجشنبه در شهر بولونیای ایتالیا برگزار شد که طی آن تیم اروپایی به برتری ۳ بر ۲ دست یافت. لهستانیها که در ۲ دیدار گذشته المپیک و مرحله اول لیگ ملتها به ایران باخته بودند، برای انتقام با انگیزه متفاوتی وارد میدان شدند و هر چند شاگردان بهروز عطایی تلاش زیادی کردند اما در نهایت این تیم اروپایی بود که به برتری رسید و راهی مرحله بعد شد. در ست اول ۲ تیم رقابت نزدیکی داشتند و تا امتیاز ۱۶ این جدال نفسگیر بود اما لهستانیها در ادامه نمایش بهتری داشتند و با فاصله گرفتن از ایران در نهایت توانستند این ست را ۲۵ بر ۲۱ از جوانان ایران ببرند. شرایط در ست دوم تغییر کرد و ملیپوشان ایران با تمرکز و دقت بیشتری کار را پیش بردند و کاملاً نزدیک به حریف باانگیزه خود پیش رفتند و با وجود اینکه در امتیاز ۲۴ هم ۲ تیم مساوی شدند اما ملیپوشان ایران در زدن سرویسها بسیار خوب عمل کردند و توانستند ست دوم را ۲۶ بر ۲۴ به سود خود خاتمه دهند تا در ستگیری ۲ تیم مساوی شوند. جدال نزدیک ایران و لهستان در ست سوم هم ادامه داشت و 2 تیم شروع این دست را با امتیازات پایاپای پیش بردند و تا امتیاز ۱۴ این روند ادامه داشت اما در ادامه دفاع خوب روی تور حریف و کمتجربگی بازیکنان ایران باعث زیاد شدن فاصله شد و در نهایت این لهستان بود که ست سوم را ۲۵ بر ۱۸ به سود خود خاتمه داد تا ۲ بر یک از شاگردان بهروز عطایی پیش بیفتد. در ست چهارم ملیپوشان ایران با اقتدار به برتری رسیدند تا کار به ست پنجم کشیده شود اما درست جایی که شاگردان عطایی باید مزد برتری و خوب بودنشان را میگرفتند، نتوانستند برتری خود را حفظ کنند و ۱۵ بر ۷ نتیجه ست را واگذار کردند تا در نهایت ۳ بر ۲ بازی را واگذار کنند و از صعود باز بمانند. پیش از این رسانههای لهستانی دیدار ایران و لهستان را به عنوان یکی از جذابترین مسابقات مرحله یکچهارم نهایی لیگ ملتهای والیبال نامیده بودند. ایران یکی از ۲ تیمی بود که در مرحله مقدماتی، لهستان را جلوی چشمان ۱۰ هزار تماشاگر این کشور شکست داده بود. در مرحله نیمهنهایی این رقابتها، تیم ملی والیبال ایتالیا با فرانسه و تیم ملی والیبال آمریکا با لهستان بازی خواهند کرد تا تکلیف تیمهای برتر این مسابقات مشخص شود.
* عطایی: میتوانیم مقابل تیمهای خوب دنیا فوقالعاده ظاهر شویم
سرمربی تیم ملی والیبال ایران از تیم خود رضایت دارد. بهروز عطایی پس از شکست تیم ملی ایران مقابل لهستان در مرحله نهایی لیگ ملتهای ۲۰۲۲ گفت: ابتدا خسته نباشید جانانه به بازیکنان، اعضای کادر فنی و فدراسیون والیبال میگویم که در یک پروسه زمانی ۵۰ روزه فشار زیادی را تحمل کردند. در این مدت تیم ایران ۱۳ بازی بسیار سنگین داشت که روند رو به رشد تیم در این مدت عیان شد و از این بابت از شاگردانم که فداکارانه تلاش کردند، تشکر میکنم. وی ادامه داد: خوشحالم که چنین بازیکنانی دارم. امیدوارم در مسابقات پیش رو بتوانیم کیفیت بهتری به نمایش بگذاریم و مردم را خوشحال کنیم. فکر میکنم نتیجه، عملکرد و روند تیم ایران به گونهای بود که مردم احساس خوبی نسبت به این تیم داشتند. اینکه ما مرحله به مرحله بهتر شدیم و بازی به بازی کیفیت تیمی ایران تغییر کرد، برای من موضوع پراهمیتی است. امیدوارم این روند ادامه پیدا کند. میتوانیم مقابل تیمهای خوب دنیا فوقالعاده ظاهر شویم. سرمربی تیم ملی والیبال ایران گفت: خیلی خوشحالم که با یک نسل تغییر یافته باز هم توانستیم در والیبال دنیا خودمان را ثابت کنیم. شاید همه، والیبال ایران را به تعداد محدودی بازیکن میشناختند اما امروز والیبال ایران با تعدادی بازیکن جدید به چشم آمد و این موضوع جای خوشحالی دارد. این نشان میدهد روند تولید بازیکن در ایران ادامه دارد. عطایی با اشاره به مسابقات قهرمانی جهان عنوان کرد: امیدوارم در مسابقات پیش رو هم بتوانیم خوش بدرخشیم. قطعا برای مسابقات قهرمانی جهان تغییراتی خواهیم داشت. مسابقات قهرمانی جهان بسیار سخت است و باید تلاشمان را برای آن پیکارها مضاعف کنیم. وی در پایان خطاب به مردم ایران اظهار داشت: بخش زیادی از موفقیتهای تیم ملی را مدیون حمایتهای مردم هستیم. همه به عشق مردم، سختیها را تحمل میکنیم و بازیکنان احساس میکنند که سرباز ایران هستند. مردم همه دارایی ما هستند. برای این پرچمی که روی سینه ما است تا آخرین لحظه میجنگیم و تلاش میکنیم و امیدوارم مردم هم از تلاش تیم ایران رضایت داشته باشند.
* اعتراف کاپیتان تیم ملی والیبال لهستان
کاپیتان تیم ملی والیبال لهستان میگوید بهترین بازی خود مقابل ایران را به نمایش نگذاشته است. «بارتوش کورک» کاپیتان تیم ملی والیبال لهستان که بعد از کوبیاک کار سختی در تیم ملی والیبال لهستان دارد، گفت: قطعا همه تیم مشکل داشت. من به طور خاص درباره خودم صحبت میکنم. باید بگویم مقابل ایران بهترین بازی خود را نکردم. ستاره والیبال لهستان ادامه داد: کمی خسته بودیم اما در ست پنجم توانستیم پیروز میدان شویم. باز هم تاکید میکنم این بهترین بازی من نبود. او ادامه داد: ایران در ست چهارم عالی بازی کرد اما خیلی خوب است که توانستیم ذهن خود را برای ست آخر آماده کنیم و پیروز میدان شویم.
***
پایان نمایش دلپذیر والیبالیستهای جوان در لیگ ملتها
ایران سربلند
محمدرضا ولیزاده: تیم ملی والیبال ایران که با عملکردی درخشان در جمع 8 تیم برتر رقابتهای لیگ ملتهای والیبال قرار گرفته بود، در مرحله یکچهارم نهایی مغلوب لهستان قدرتمند شد و با وجود ارائه یک بازی حسابشده از سوی تیم منسجم و یکدست بهروز عطایی، این تیم از صعود به مرحله نیمهنهایی باز ماند و در نهایت هفتم شد.
تیم ملی جوانشده والیبال ایران با هدایت بهروز عطایی و کادر تمام ایرانی خود، شروع چندان مطلوبی در رقابتهای لیگ ملتهای والیبال نداشت و تحمل ۲ شکست برابر هلند و ژاپن و کسب ۲ پیروزی در مقابل چین و استرالیا در هفته اول، آب سردی بر پیکر نسل نو و تازه به پا خاسته والیبال کشور بود.
هفته دوم نیز با شکست ناامیدکننده ۳ بر صفر برابر بلغارستان آغاز شد. سرآغاز نمایشهای کمنظیر جوانان ایران اما پیروزی مقابل تیم بدونشکست آمریکا در ۳ ست پیاپی بود. در ادامه شکست برابر برزیل مدعی، با کسب پیروزی در جدال با کانادا همراه شد تا والیبال ما در پایان هفته دوم به صعود امیدوار شود.
اما هفته سوم رقابتها، با عملکرد درخشان ملیپوشان ایران همراه شد؛ پیروزی ۳ بر ۲ در مقابل لهستان مدعی در جهنم گدانسک، شکست برابر ایتالیا و ۲ پیروزی بزرگ برابر اسلوونی و صربستان قدرتمند، با کسب عنوان هفتمی در مرحله گروهی، حکم صعود والیبال ایران را امضا کرد تا در مرحله یکچهارم نهایی، والیبال ایران باز هم با لهستان روبهرو شود.
بیستوششمین جدال والیبال ایران و لهستان در حالی در بولونیای ایتالیا برگزار شد که در ۲۵ مسابقه قبلی ایران ۱۰ بار پیروز میدان بود و در 15 مسابقه این لهستانیها بودند که فاتح میدان شده بودند. هرچند جدال ۲۶ هم با پیروزی 2-3 لهستانیها همراه شد اما در این ماراتن جذاب و نزدیک، ملیپوشان والیبال ایران با عملکردی مطلوب تواناییهای خود را به نمایش گذاشتند و تا صعود تاریخی، تنها یک ست فاصله داشتند. والیبالیستهای ایرانی در این مسابقه عملکرد بسیار خوبی ارائه دادند و در حمله ۵۵ امتیاز کسب کردند، در حالی که لهستان تنها ۵۰ امتیاز از این بخش به دست آورد. در دفاع روی تور، لهستان تیم برتر میدان بود و ۱۰ امتیاز از دفاع به دست آورد در حالی که ایران از این آیتم ۷ امتیاز کسب کرد. در سرویس ۲ تیم مانند هم کار کردند و هر کدام ۶ امتیاز مستقیم به دست آوردند. آنچه اختلاف 8 امتیازی بین ایران و لهستان در مجموع بازی را رقم زد، اشتباهات متعدد ما بود به طوری که لهستانیها از اشتباهات ملیپوشان والیبال ایران ۳۹ امتیاز کسب کردند، در حالی که ملیپوشان ایران از اشتباهات لهستان ۲۹ امتیاز به دست آوردند تا لهستان برنده این جدال حساس باشد.
در این میان نقطه عطف عملکرد والیبال ایران در رقابتهای لیگ ملتها، اعتماد مثبت به مربی ایرانی و حمایت از جوانگرایی در تیم ملی بود. تیمملی در این دوره از رقابتها با تغییر چهره و تزریق نیروی جوانی، ستارههایی چون «میرسعید معروف» و «سیدمحمد موسوی» یا «امیرغفور» و... را در اختیار نداشت و چند تن از بازیکنان اصلیش «میثم صالحی»، «علیاصغر مجرد»، «صابر کاظمی» و «جواد کریمی» را به دلیل مصدومیت در کل تورنمنت همراه خود نمیدید اما تیم متحولشده و باانگیزه عطایی، با برنامهریزی هدفمند و تقویت نیروی خودباوری، دست به کاری بزرگ زد و با اتحاد و همدلی مثالزدنی، ورزش کشور را به ظهور نسل جدید والیبال ایران امیدوار کرد. بیتردید، موفقیتهای امروز والیبال ایران در آوردگاه جهانی لیگ ملتها، ماحصل پروژهمحوری است. والیبال ایران سالهاست در مسیر توسعه قدم برمیدارد؛ مسیر درستی که فعل رسیدن را با کادر فنی داخلی صرف و هر سال ستارههای نوظهوری را به والیبال دنیا معرفی میکند.
ارسال به دوستان
پارلمان بلژیک با 79 رأی موافق طرح تبادل زندانی با ایران را تصویب کرد
دیپلمات ایرانی آزاد میشود؟
گروه سیاسی: شامگاه چهارشنبه هفته گذشته پارلمان بلژیک لایحه تبادل زندانیان با ایران را با اکثریت آرای نمایندگان، تصویب کرد.
به گزارش «وطنامروز»، پیشتر کمیته روابط خارجی مجلس عوام بلژیک روز چهارشنبه ۱۵ تیرماه پس از بررسی 2 روزه، این لایحه را به تصویب رسانده بود و با توجه به همین موضوع، دور از انتظار نبود که پارلمان این کشور نیز لایحه را به تصویب نهایی برساند.
پارلمان بلژیک چهارشنبه ۲۹ تیر (۲۰ جولای) با ۷۹ رای موافق در مقابل ۴۱ رای مخالف و 11 رای ممتنع، لایحه استرداد زندانیان میان این کشور و ایران را تصویب کرد.
این لایحه در حالی از سوی پارلمان بلژیک به تصویب رسید که جریانهای ضدانقلاب، به رهبری گروهک تروریستی منافقین و حتی نمایندگان کنگره آمریکا تمام تلاش خود را به کار بستند تا با مداخله در روند پیشبرد این طرح، اخلال ایجاد کنند.
در همین رابطه 13 نماینده دموکرات و جمهوریخواه مجلس نمایندگان آمریکا در نامهای از پارلمان بلژیک درخواست کردند طرح تبادل زندانی با ایران را تصویب نکند.
اما چرا منافقین و برخی گروهکهای ضدانقلاب خارجنشین مخالف تصویب این لایحه بودند؟
با تصویب لایحه مورد اشاره و معاهدهای که بین بروکسل و تهران برقرار شده، زندانیان بلژیکی و ایرانی اجازه خواهند داشت ادامه محکومیتشان را در کشورهای خود سپری کنند و از همین رو اسدالله اسدی دیپلمات کشورمان که در سال 97 با اتهام واهی تلاش برای بمبگذاری در نشست منافقین به صورت غیرقانونی دستگیر، محاکمه و به 20 سال حبس محکوم شده است، از گزینههای اصلی تبادل بین ایران و بلژیک به شمار میرود.
به همین دلیل آزادی دیپلمات کشورمان که از سال 97 بازداشت بلژیک به سر میبرد، به منزله شکستی برای گروهک منافقین به حساب خواهد آمد.
ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت خارجه در نشست خبری اخیر خود گفته بود: «بحث موافقتنامههای قضایی اعم از استرداد مجرمان و... یا همکاریهای مربوط به مباحث کیفری و مدنی بین کشورها یک موضوع عادی و روتین است و هم ایران و هم بلژیک تعداد قابل توجهی از این نوع موافقتنامهها را با کشورهای مختلف امضا کردهاند و انعقاد این نوع موافقتنامهها برای همکاریهای دوجانبه یک امر عادی و شناختهشده است».
ارسال به دوستان
ماجرای خبرسازی رسانه سعودی درباره بازجویی از یک مقام ارشد سپاه چیست؟
سیرک صهیونیستی با بازی اوباش
گروه سیاسی: یک رسانه تحت حمایت رژیم سعودی مدعی بازجویی ماموران موساد از یک مقام ارشد سپاه در تهران شده است، در حالی که شواهد و قرائن موضوع دیگری را حکایت میکند.
به گزارش ایرنا، پنجشنبهشب یکی از شبکههای تلویزیونی وابسته به عربستان سعودی با انتشار تصاویری مدعی بازجویی ماموران موساد از یکی از مقامات ارشد سپاه با نام «یدالله خدمتی» در تهران شد که در این بازجویی اطلاعاتی درباره انتقال سلاح به سوریه، عراق، لبنان و یمن از وی اخذ شده است. بررسیها نشان میدهد آنچه این شبکه وابسته به دولت سعودی مدعی آن است، سوژه گزارشی است که خردادماه سال جاری درباره بهکارگیری اراذل و اوباش سابقهدار توسط موساد منتشر شده بود و باند اراذل و اوباشی که در خدمت سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی بودند، دستگیر شدند. در حقیقت فردی که شبکه سعودی از وی تحت عنوان مقام ارشد سپاه یاد میکند، یکی از نیروهای جهادی وابسته به سپاه است که توسط اراذل و اوباش ربوده و به اطراف تهران برده میشود و در آنجا وی را با تهدید و شکنجه مجبور به اعترافات ساختگی میکنند به طوری که مجبور به بیان مطالبی میشود که حتی در حوزه کاری و تخصصی او نیز نبوده است، مانند آنچه در این فیلم فرد مورد نظر درباره محل کار خود یا موضوعات دیگری مانند انتقال سلاح و... میگوید.
پس از آنکه فیلم و اعتراف اجباری از فرد مورد نظر اخذ میشود، تیم ربایش متشکل از اراذل و اوباش قصد فرار از مرزهای کشور را داشتند که در رصد اطلاعاتی قرار میگیرند و در عملیاتی مشترک توسط سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات بازداشت میشوند.
همچنین علاوه بر کشف محل اختفای سلاحها و همچنین بازیابی پیامهای رد و بدل شده میان اعضای تیم با سرپل ارتباطی آنها در موساد، افسر اطلاعاتی رژیم صهیونیستی نیز در عملیات سایبری دیگری در تور اطلاعاتی ایران قرار میگیرد. البته این نخستینبار نیست که شبکه تحت حمایت رژیم سعودی دست به چنین خبرسازیهایی میزند و تاکنون موارد متعددی از خبرسازیهای دروغ که با اندکی بررسی، موارد نقض و دروغ بودن آن عیان است، از این رسانه مشاهده شده است.
ارسال به دوستان
تأملی بر ظرایف امر به معروف و نهی از منکر در مسأله حجاب و پرهیز از دوقطبیسازی کاذب
دل متعلق به این جبهه است
با یادداشتهایی از آیتالله سیدحسن عاملی و حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه بایستههای امر به معروف و نهی از منکر
در منظومه فکری امام خمینی(ره)
پذیرای جوانها باشید. با روی خوش هم پذیرا باشید... ممکن است ظاهر زنندهای داشته باشد؛ داشته باشد!... بعضی از همینهایی که در استقبال امروز بودند، خانمهایی بودند که در عرف معمولی به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه! دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمیبینند. «گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم / آیا تو چنان که مینمایی هستی؟» ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم میکند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت.
بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی/ 19/۷/1391
***
گروه اندیشه: مدتی است مساله حجاب به یکی از داغترین موضوعات افکار عمومی تبدیل و محل بحثها و اعلام نظرهای گوناگون شده است. آنچه از بررسی گفتهها و نوشتههای اندیشمندان تراز اول انقلاب اسلامی بر میآید، این است که آرمانهای انقلاب اسلامی، در درجه اول آرمانهای انسانی هستند؛ فارغ از دین و مذهب و نژاد و رنگ. هر کس با هر عقیدهای اگر بر مبنای فطرت خود عمل کند، خود را زیر پرچم آرمانهای انقلاب اسلامی خواهد یافت. عزت، عدالت، اعتلای مستضعفین، نفی ظلم از صحنه بینالملل و... اینها همگی آرمانهایی هستند که میلیونها انسان در سراسر گیتی به آن دل سپردهاند و انقلاب اسلامی علمدار همین آرمانهای انسانی است. در این بین، محجبه و بدحجاب و کمحجاب، هر کس دل در گرو این آرمانها داشته باشد، همجبهه با انقلاب اسلامی است اما از سوی دیگر، مبارزه با تحقیر و کالاشدگی زن از طریق کشاندن او به بدننمایی نیز یکی دیگر از آرمانهای انسانی انقلاب اسلامی است که اگر درست تبیین شود، هیچ عقل سلیمی در برابر آن مقاومت نمیکند. در پافشاری بر امر انسانی حجاب، ظرایف بسیاری هست که اگر رعایت نشود، به اصل حقیقت حجاب آسیب خواهد زد، به همین خاطر بر هر کسی که میخواهد در این زمینه فعالیتی کند، واجب است که از همه جنبههای این امر خطیر اطلاع پیدا کند. بدین منظور با بازخوانی نظرات و مواضع بزرگان و متفکران انقلاب اسلامی و یادداشتهایی از آیتالله سیدحسن عاملی، نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه اردبیل و حجتالاسلام والمسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه، استاد حوزه و دانشگاه به بررسی بیشتر این مهم پرداختیم.
***
حجاب، ضامن فعالیت اجتماعی زنان
حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه: حجاب چندین کارکرد مثبت امنیتی برای فرد و جامعه دارد و امنیت اخلاقی و اجتماعی جامعه را تامین و تضمین میکند.
بیحجابی عامل ناامنی اجتماعی زنان است، به همین علت بیشتر ناهنجاریهای اجتماعی در کشورهایی مشاهده میشود که حجاب برای آنها هیچ معنایی ندارد.
وضعیت جوامع بشری فعلی به شیوهای اقتضا میکند که خانمها و آقایان در محیطهای مختلف از جمله ادارات و فروشگاهها با یکدیگر ارتباط داشته باشند اما اگر حدود شرعی حجاب مورد توجه قرار گیرد، این ارتباطات سبب اختلافات خانوادگی در جامعه نمیشود. تجددگرایی و مدلگرایی برخی مردم آسیبی جدی است که جامعه را تهدید میکند. بسیاری از مردم نسبت به ابعاد علمی و کاربردی مدرنیته نگاهی ندارند، بلکه فقط به ناهنجاریها و الگویهای نادرست فرهنگی مدرنیته توجه میکنند.
برخی افراد ادعای روشنفکری دارند. این افراد تصور دارند نشان توسعه یک جامعه افزایش طلاق و آزادی زنان است، در حالی که توسعه جامعه باید بر اساس علم، دانش حکمت و فلسفه یا اقتدار فرهنگی رقم زده شود. این تفکر اشتباه، از خطاهای جدی است که رفع آن باید مورد توجه قرار گیرد.
غربیها قصد دارند علاوه بر نهادینه کردن فرهنگ مصرفگرایی در خانوادهها و جوانان، آنها را به سوی تغییر حجاب و پوشش سوق داده و موجب ترویج بیبند و باری در بین جوانان شوند، چرا که از این موضوع برداشتهای سیاسی و اقتصادی فراوانی به دست میآورند.
خانوادهها و جوانان باید بیش از پیش به حجاب و پوشش اسلامی توجه کرده و با هوشیاری در برابر اقدام منافقان و کشورهای غربی، مانع از دستیابی استکبار به اهداف خود در براندازی فرهنگ ایرانی- اسلامی این کشور شوند.
آمریکا در رأس کشورهای غربی قصد دارد با حمایت خود از تمام گروهها و افراد خودفروخته، فرهنگ چند صدساله خود را جایگزین مناسب فرهنگ هزاران ساله جمهوری اسلامی ایران که با فرهنگ اسلامی گره خورده و تاریخ و تمدن این کشور محسوب شده، جلوه دهد.
***
معاندان حجاب، هوسکیشان ناآگاه و هوسپرستان آگاه
آیتالله شهید دکتر بهشتی: پوششی که اسلام برای بانوی مسلمان میخواهد، بیش از هر چیز در جهت نگهبانی از عزت و کرامت زن و عزت و کرامت جامعه به صورت یک کل و پاکی و طهارت رابطه زن و مرد در خارج از دایره زناشویی و خانواده است.
کسانی که این پوشش را، نقش آن را و معنی والای آن را تحریف میکنند و آن را به صورت بندی بر پای زن و بر ضد آزادی او معرفی میکنند یا براستی هوسکیشانی ناآگاهند یا هواپرستانی آگاه که آگاهانه میکوشند تا رابطه زن و مرد در خدمت هوا و هوس آن ۲ باشند. راستی اگر قرار است بانویی در خدمت پزشکی، آموزش، مخابرات، دفترداری، ماشیننویسی یا خدمات سودمند دیگر باشد و براستی اگر قرار است این کارایی، مهارت و فن در خدمت جامعه قرار گیرد، چرا این بانوی فعال دارای «پوشش اسلامی» نباشد؟
نمیگویم حتما چادر؛ چادر یکی از انواع پوشش اسلامی است و مانتو- شلوار و روسری بلند نوعی دیگر است و این نوع دوم پوششی است متناسب برای فعالیت که زن در این پوشش میتواند هم پوشیده باشد، هم فعال.
* * *
به طلاب و فضلای حوزه هم به دنبال این بحث یک پیشنهاد دارم و آن پیشنهاد این است که به مردم ایران فرصت بدهید آگاهانه و آزادانه خود را بر مبنای معیارهای اسلامی بسازند و این خودسازی را بر مردم ما تحمیل نکنید. آگاهی بدهید، زمینهسازی کنید برای رشد اسلام ولی بر مردم هیچ چیز را تحمیل نکنید. انسان بالفطره خواهان آزادی است، میخواهد خودسازی داشته باشد، خودش، خودش را بسازد اما برخلاف دستور قرآن مبادا مسلمان بودن و مسلمان زیستن را بخواهید بر مردم تحمیل کنید که اگر تحمیل کردید، آنها علیه این تحمیلتان طغیان خواهند کرد. انسان عاشق آزادی است، میخواهد خودش به دست خود و با انتخاب خود، خود را بسازد اما شاکرا و اما کفورا؛ آنقدر پیغمبر اصرار داشت، پافشاری میکرد، زحمت میکشید، خودش را به رنج و تعب میانداخت که مردم را به راه خدا بیاورد. افانت تکره الناس حتی یکونوا مؤمنین؛ ای پیغمبر تو میخواهی مردم را وادار کنی، مجبور کنی که آنها مؤمن باشند؟ اینکه راه پیغمبر نیست.
توصیه من به طلاب عزیز و فضلای ارجمند این است که منادی حق باشید، دعوتکننده به حق باشید، آمر به معروف و ناهی از منکر با رعایت تمام معیارهای اسلامیاش باشید اما مجبورکننده مردم در راه اسلام نباشید، چون آن مسلمانی ارزش دارد که از درون انسانها و عشق انسانها بجوشد و بشکفد. ندیدید مردم ما در این دوران پرارزش انقلاب از خودشان چه خودجوشی و چه خودشکوفایی نشان دادند؟ بزرگترین اصل بعد از پیروزی یک انقلاب چیست؟ تداوم همان انقلاب است. همینطور که مردم ما با آزادی به راه اسلام آمدند و رهبری عالی اسلامی ما را آزادانه پذیرفتند، بگذارید در تداوم انقلاب هم مردم آزادانه راه خدا و راه اسلام، راه حق و راه خیر و صفا و راه صدق را انتخاب کنند و ادامه دهند.
***
روشنگری راهکار اصلی اشاعه حجاب
آیتالله سیدحسن عاملی: راهکار اشاعه حجاب استفاده از برهان، منطق، تبیین تجربه اسفانگیز ملتها، بیان هنرمندانه تبعات فاسده شکسته شدن حریم مخصوصا آثار آن در فروپاشی نهاد مقدس خانواده و باز کردن گرههای ذهنی است. البته حساب اهل عناد و برنامههای سازماندهی شده جداست و خداوند فقط انسانهای عنود را به جهنم میبرد.
ما صاحب میراث بزرگی هستیم و وظیفه داریم با برهان، منطق، درایت و برنامهریزی بویژه با استفاده از ظرفیتهای آموزشوپرورش و با تربیت عقلانی و ایجاد فضای سالم تربیتی زمینه کامل عفت نسل جدید را فراهم کنیم و همیشه توجه داشته باشیم که انسان مفطور به برهان و استدلال است. برهان ما درباره لزوم حفظ حریم در برابر نامحرم بسیار بالاست. ما در حجاب دستمان پر است.
متاسفانه این روزها دشمنان عفت جا انداختهاند خانمها با فریبایی تعریف میشوند و میگویند زن شخیص زن فریباست و هر چه فریبایی او بیشتر باشد، او شخیصتر است و مناط تقدم در زن، فریبایی ظاهری او است!
در این صورت حجاب دیگر معنایی ندارد و لذا محمدرضا شاه در سخنی بسیار شرمآور گفت چادر کفن سیاهی است که زیباییهای پنهان را آشکار نمیکند! و رضاخان گفت حجاب دمل چرکینی است که باید با احتیاط نیشتر زد اما حوصله احتیاط نداشت و با سرنیزه وارد میدان شد!
***
بایستههای امر به معروف و نهی از منکر در منظومه فکری امام خمینی(ره)
محبت و مهر، سرچشمه و راه امر به معروف
با مطالعه و تأمل در آثار حضرت امام درمییابیم 3 عامل در جهت اجرای مطلوب امر به معروف و نهی از منکر تأثیر بسزایی دارد.
1- در اجرای صحیح امر به معروف و نهی از منکر، مجریان آن باید افرادی مهذب، وارسته، متخلق به اخلاق عالیه اسلامی، عالم و عامل باشند. از دیدگاه امام خمینی(س) نیز کسی که متصدی امر به معروف و نهی از منکر میشود، باید فردی وارسته، صالح و عالم باشد و پیش از اصلاح دیگران، باید به اصلاح خود همت گماشته باشد و قبل از توصیه به دیگران، در عمل به اسلام پیشدستی کند. ایشان در این باره فرمودهاند: «سزاوار است که آمر به معروف و ناهی از منکر، در امر و نهی و مراتب انکارش مانند پزشک معالج، معالج مهربان و پدر با شفقت باشد که مراعات مصلحت مرتکب را مینماید و انکارش لطف و رحمت برای او خصوصا، و برای امت عموما باشد. قصدش را فقط برای خداوند متعال و رضایت او قرار دهد و این کارش را از آلودگیهای هواهای نفسانی و اظهار بزرگی خالص نماید و نفس خویش را منزه نداند و برای آن، بزرگی یا برتری بر مرتکب نبیند، زیرا چه بسا برای شخص مرتکب گناه-ولو گناه کبیره ـ صفات خوب نفسانی باشد که مورد رضایت خداوند میباشد و خداوند متعال او را به علت این صفات، دوست دارد؛ اگر چه کار گناه او مورد بغض خداوند میباشد و چه بسا آمر و ناهی، عکس او باشد؛ اگرچه بر خودش پوشیده است». (تحریرالوسیله، ج یک، ص 462)
2- عامل مهم دیگر در اجرای صحیح و مطلوب امر به معروف و نهی از منکر، تشخیص و درک موقعیت، انتخاب روش مناسب و چگونگی اجرای امر به معروف و نهی از منکر در تمام مراحل و مراتب آن است. در امر به معروف و نهی از منکر گاهی برخورد زبانی مؤثر است و گاه برخورد غیرزبانی تأثیر دارد و گاه برخورد اخلاقی و قلبی اثربخش است.
در زندگی بزرگان دین نمونههای جالبی در این باره وجود دارد که یک مورد در ادامه میآید. به نظر حضرت امام(س) با محبت و عطوفت بهتر میتوان انسانهای منحرف را هدایت کرد. ایشان در این باره میفرمایند: «با اسم خدا حرکت کنید و با اسم خدا هدایت کنید و با اسم خدا ترویج کنید و با اسم خدا انحرافات را مستقیم کنید... با همه محبت کنید؛ با محبت میشود منحرفها را مستقیم کرد، بهتر از اینکه با شدت و حدت، گاهی نمیشود و الا غالبا میشود. پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله نبی رحمت است که برای رحمت آمده است. آنجایی هم که آن منحرفهای غیرقابل اصلاح را امر به قتل میکرد... این هم رحمت بر جامعه است. اینهایی که اسلام را اصلا نمیدانند چیست ... خیال میکنند این غربیها، اینهایی که دنبال غرب هستند، که احکام اسلام خشونت دارد. اینها اصلا نمیدانند این احکام چه چیز هست، برای چه هست. این مثل این است که به یک طبیبی که کارد را برداشته و شکم را پاره میکند و غده سرطانی را بیرون میآورد بگویند این خشونت دارد میکند؛ این رحمت است یا خشونت؟! آن طبیبی که میبرد دست را، برای اینکه دست، فاسد میکند انسان را... این طبیب با خشونت دارد رفتار میکند و باید فریاد برآورد که این طبیب خشن است؟! یا این طبیب، طبیب رحمت است، با رحمت دارد رفتار میکند؛ یک انسان را برای یک عضو نجات میدهد». (صحیفه امام، ج 8، ص 331)
3- سومین عامل در اجرای مؤثر و مطلوب امر به معروف و نهی از منکر، تشخیص و تبیین صحیح مصادیق و موضوعات معروف و منکر است. از دیدگاه امام خمینی(س) یکی از شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر آن است که آمر و ناهی نسبت به معروف و منکر و مصادیق آن شناخت کافی داشته باشد تا در امر و نهی، خلاف شرعی رخ ندهد. [ر.ک: تحریر الوسیله، ج یک، ص 446 و 448] به نظر میرسد شناخت دقیق معروف و منکر مطلبی بسیار اساسی است و در اجرای صحیح امر به معروف و نهی از منکر، به عنوان ۲ روش مهم تربیتی، میتواند تأثیر بسزایی داشته باشد. (اقتباس از مقاله دکتر علیاکبر ایزدیفرد، مدیر گروه معارف اسلامی دانشگاه مازندران)
***
روایت برخورد شهید ناظری با یک ناهی از منکر
از محبت خارها گل میشود
سمیه ناظری، دختر شهید ناظری: به یاد دارم یک بار یک آقایی با یک دختر بدحجاب برخورد بدی میکرد، بابای من و عمو قاسم هم بودند، بابای من به نشانه اعتراض عصبانی از ماشین بیرون آمد، طوری که هر کسی بود میگفت که دختر خودش هست، هر دو لباس شخصی هم به تن داشتند. بابای من گفت مرد حسابی مگر تو پسر خاله امام صادق(ع) هستی، اصلا به تو چه مربوط که این دختر اینطور بیرون آمده است. آن شخص گفت آقا شما دخالت نکنید. پدرم گفت درست است که این دختر اشتباه کرده، لکن تو اول باید ببینی که فهم این آدم نسبت به این قضیه چیست. آن زمان بابای من و عمو قاسم پا در میانی کردند و نگذاشتند مشکلی برای این دختر پیش بیاید و او را بگیرند. این ۲ شهید بزرگوار آن دختر را تحویل خانوادهاش دادند و در راه با این دختر صحبت کردند. من یادم هست که بابای من به آن دختر گفت که اگر شما را به منکرات میبردند، برای شما یک سابقه اخلاقی بیخودی به وجود میآمد. شما دختر خوبی هستی و میخواهی در آینده تشکیل خانواده بدهی، فردا روزی برای شما خواستگار بیاید و میآیند راجع به شما تحقیق کنند، در هر محلهای یکی از این خانم فضولها هست و میگویند این دختر خوبی نیست و سابقه فلان دارد، در صورتی که اینطور نبوده و تو شاید فکرت اینطور بوده که این مدلی زیباتر هستی. خیلی زیبا و راحت و آرام با این دختر صحبت کرد و دختر را هم به منزل رساند. یک مسجدی نزدیک خانه ما است، چند روز بعد دیدم که یک آقا و خانمی آمدند با یک سبد گل بسیار بزرگ و زیبا، دنبال پدر من میگردند که گفتند ما آمدیم از شما تشکر کنیم. از روزی که شما با دختر ما صحبت کردید، درونش بسیار عوض شده، حتی دیدگاه خانواده ما نسبت به آدمهای نظامی و مذهبی ملایمتر و آرامتر شده. ما اصلا امثال شما را قبول نداشتیم. پدرم گفت حالا قضیه چیست و گفتند ما آمدیم از شما تشکر کنیم. همگی به اتفاق رفتیم، یک گلزار شهدای گمنام نزدیک خانه ما است و پدرم گفت شما باید از اینها تشکر کنید.
ارسال به دوستان
جنگ اوکراین، ضدحمله روسیه
شروین طاهری: افکار عمومی جهان سال 2014 میلادی را عمدتا با جامجهانی برزیل و اشغال وحشیانه شرق و شمال عراق توسط تروریستهای داعش در داغترین ماههای سال به یاد میآورد اما اگر از منظر امروز به وقایع آن روزها فلشبک بزنیم، میتوان مشاهده کرد نطفه جنگ اوکراین که از آن به عنوان یک تحول اساسی در هژمونی حاکم بر جهان یا حتی آغاز جنگ سوم جهانی یاد میشود، در روزهای سرد آغازین سال 2014 بسته شده بود. پاییز 1392 شمسی که سال میلادی 2013 به سمت تحویل شدن میرفت، گروهی شبهنظامی تحت عنوان «باندریستها» با نشانهای نئونازی و کدهای پوششی و رفتارهای فاشیستی مربوط به آلمان نازی در قلب کییف، پایتخت اوکراین نمایش قدرت دادند. آنها از زیر بته به عمل نیامده بودند، بلکه یک گروه شناخته شده به قدمت 90 سال بودند که بر اساس روایتهای تاریخی چه در غرب و چه در شرق، نامشان در تاریخ معاصر اوکراین و اروپا با نسلکشیهای مکرر علیه روسها، کاساکها، لهستانیها، مجارها، رومانیاییها، مسلمانان تاتار و یهودیان بویژه در استپ دونباس گره خورده بود. این شبهنظامیان به سرعت نقش تاریخی خود را به عنوان پیادهنظام غرب در قلمروی متحدان روسیه بازیافته و تظاهرات ضددولتی در میدان استقلال جنب ارگ حکومتی کییف (نازال ژنوستی) را که در ابتدا تحت عنوان «میدان»- با الهام از جنبشهای ضددیکتاتوری بهار عربی- برپا شده بود، تبدیل به یک جنگ شهری علیه نیروهای پلیس کردند.
این در حالی بود که اتحادیه اروپایی با حمایت کامل واشنگتن و ناتو، دستکم از یک دهه پیش از آن دولت اوکراین را بر سر دوراهی عضویت در اتحادیه گمرکی روسیه یا شراکت با نظام یورو، زیر فشار قرار داده بود. رئیسجمهور وقت «ویکتور یانوکوویچ» که به مسکو نزدیک بود، پاییز 2013 از پذیرش شروط اروپاییها سر باز زد و این دلیل اعتراضاتی بود که بخش غربگرای جامعه بشدت دوقطبی شده اوکراین تحت عنوان «جنبش میدان» علیه دولت مستقر آغاز کرده بودند.
این تظاهرات با هدایت، حمایت و حتی حضور عالیترین مقامات آمریکا و اتحادیه اروپایی و دستیاران تابلودار جرج سوروس طی تقریبا ۲ ماه، هر چه بیشتر رنگ خشونت به خود گرفت و در نهایت تبدیل به یک کودتای آشکار نظامی توسط باندریستها شد. رسانههای شرکتی غربی هیچگاه به این حقیقت اذعان نکردند که آنچه انقلاب اوکراین خواندند، در واقع یک کودتا علیه دولت دموکراتیک مستقر در اروپای مدعی دموکراسی بود، با این حال شواهد غیرقابل انکار هستند. انبوهی از تصاویر مربوط به آن روزها، حامیان به اصطلاح مدنی ادغام اوکراین در اتحادیه اروپایی را با بدنهای تنومند در یونیفرمهای نظامی متحدالشکل، مجهز به سلاحهای سرد و همراه بازوبندهایی منقش به صلیب شکسته هیتلری یا آرم نازیهای باندرا نشان میداد که پرچمهایی با محتوای مشابه را بالا بردهاند و به سبک نازیها سلام میدهند. یکی از پرکاربردترین پرچمها، یک بنر افقی بود که در آن تصویر «استفان باندرا» به همراه شعارهای نژادپرستانه او میان پرچم اوکراین و پرچم باندریستها - شبیه بیرق رایش سوم- نقش بسته بود. امروز حتی در فرهنگنامه انگلیسی بریتانیکا نیز به این موضوع اشاره شده که وقتی پیادهنظام لباس شخصیهای جنبش «میدان» که عمدتا اهل شهرهای غربی لویو و ایوانو فرانکیفسک بودند، با چنین نمادهای آشکاری ساختمانهای دولتی ساحل مارینسکی کییف در اطراف «میدان» را اشغال میکردند، مقامات اروپایی و آمریکایی در جمع آنها حاضر میشدند و همزمان بروکسل و واشنگتن، دولت یانوکوویچ را تهدید به وضع تحریمهای بینالمللی در صورت رد درخواست معترضان میکردند. در نهایت دولت یانوکوویچ مجبور به سازش با شبهنظامیان شد اما پولپاشی غرب در میان سیاستمداران، مدیران و نظامیان حکومت تضعیف شده اوکراین، کار خود را کرده بود. یک روز بعد از امضای توافقنامه آتشبس، شورشیان زیر قول خود زدند و سرانجام روز 23 فوریه حکومت همراه با اشغال ساختمان ریاستجمهوری، دفتر نخستوزیری و بیرون کردن نمایندگان اکثریت از ساختمان رادا (پارلمان) سقوط کرد. رئیسجمهور تحت فشار مجبور به استعفا شد و به روسیه فرار کرد.
مضحک آنکه نازیهای مورد حمایت غرب نام میدان استقلال کییف را به میدان یورو تغییر دادند تا نسبت خود را با استقلال اوکراین مشخص کرده باشند.
«دیوید اشترن» خبرنگار اعزامی بیبیسی به اوکراین، روز 20 فوریه - 3 روز قبل از سقوط دولت یانوکوویچ و استقرار کودتاچیان در حکومت- در گزارشی با عنوان «راستهای افراطی اوکراین؛ کمشمار ولی اثرگذار» صریحا به این موضوع اعتراف کرد که معترضان نه نماینده اکثریت مردم اوکراین بودهاند و نه ماهیتی دموکراتیک و لیبرال داشتهاند. حتی در میان منابع روس یا اوکراینی مخالف کودتاچیان مورد حمایت غرب نیز به زحمت بتوان تصویری دقیقتر از آنچه این خبرنگار انگلیسی از کییف در فوریه 2014 ارائه داده، پیدا کرد. به همین دلیل پاراگرافهای ابتدایی گزارش او را عینا به نقل از بیبیسی فارسی در اینجا مرور میکنیم:
«روسیه به رهبران جدید اوکراین و تظاهرکنندگان و مخالفانی که دولت ویکتور یانوکوویچ، رئیسجمهوری این کشور را سرنگون کردند، برچسب فاشیست زده است ولی نقش راستهای افراطی در بحران اخیر اوکراین چیست؟
در کییف، در یکی از محلهایی که مخصوص بزرگداشت قربانیان تظاهرات ضد دولتی است، در میان دریایی از شمع و گل یک پرچم پلاستیکی کوچک اسرائیل نیز دیده میشود... در داخل تالار مرکزی انجمن شهر کییف که یکی از پایگاههای عملیات مبارزه است، یک نوار پارچهای بزرگ آویخته شده که مزین به پرچم سلتها (قومی که در ایرلند و انگلستان و بخشی از اروپا زندگی میکردند) و یک نماد «برتری نژاد سفید» و نیز یک پرچم کنفدراسیون آمریکاست. در بالای در ورودی، عکس بزرگی از استفان باندرا، رهبر پارتیزانهای ناسیونالیست اوکراین در جنگ دوم جهانی که زمانی با نازیها متحد شده بود، نصب شده است. این ۲ تصویر نمایانگر این است که در جنبش تظاهرات جمعی اوکراین، تا چه حد موضوع دستراستیهای افراطی، پیچیده و دارای تضاد است».
تضادی که خبرنگار بیبیسی توصیف میکند، همان تضاد بزرگی است که میان رویکرد تبلیغاتی ضدنازی و ضدهیتلری دستگاه پروپاگاندای غرب از دهه سوم قرن بیستم میلادی تاکنون وجود دارد، آن هم با حمایت سیاسی، مالی و رسانهای بیشرمانه غرب از میراثداران نازیها. وقایع اخیر اوکراین، از کودتای فوریه 2014 تا جنگ فوریه 2022، کلکسیونی بینظیر از سیاست ریاکارانه صهیونیستهای راهبر حلقه نومحافظهکاران اشتراوسی در واشنگتن و لندن فراهم آورده است: نازیستیزی و تروریستستیزی در حرف، توأم با فاشیستپروری و تروریستپروری در عمل.
* غرب و نوازش نازیها
«وطنامروز» پس از سقوط دولت قانونی اوکراین در سرمقالهای به تاریخ دهم اسفند 1392 با عنوان «چرا غرب «نازی»ها را نوازش میکند؟» به این ریاکاری غرب اشاره کرده و از همان موقع درباره تبدیل شدن یک کشور منسجم به «اوکراین سابق» پیشآگاهی داده و یک جنگ تمامعیار به محوریت نازیها در مرز با روسیه را پیشبینی کرده بود. در این مقاله آمده بود: «آنها را خوب میشناسید! 70 سال است از لحظه مغلوبه شدن جنگ دوم جهانی، رل آدم بدهای فیلمهای آمریکایی و اروپایی را به تسخیر خود درآوردهاند. آنها تجسم همه پلشتیها و خباثتها و حماقتهای بشری هستند، فقط و فقط چون «نازی» هستند. تحت تاثیر پروپاگاندای غرب، امروز اگر از یک بچهمدرسهای در جزایر ماداگاسکار بپرسید «نازی» چیست؟ قطعا جواب میدهد از سرطان هم بدتر است. شاید هم باشد چون آنهایی که کشور مقتدری مثل اوکراین را ظرف 2 ماه به این روز انداختهاند، خود ادعا میکنند نازی هستند. بدنه اصلی شورشیان میدان «استقلال» کییف که درست یک هفته پیش کودتایی همهجانبه را علیه پارلمان، دولت و رئیسجمهور قانونی این کشور به راه انداختند، توسط حزب اتحاد تمام اوکراینی (اسووبودا) و کنگره ملیگرایان اوکراین سازماندهی شده بود که هر دو رسما نازی هستند و طرفدارانشان که البته از غرب اوکراین به کییف آمده بودند... از نظر آنها تنها راه طبیعی برای در دست گرفتن قدرت مرکزی ادامه جنگ خیابانی تا سطح بروز یک جنگ داخلی است و اتفاقا این همان هدفی است که کاخ۲سفید از حمایت نازیهای اوکراین دنبال میکند. سابقه حمایت این گروههای فاشیستی توسط آمریکا به دوران جنگ سرد بازمیگردد. در دهه 80 رونالد ریگان در کاخسفید به رهبر نازیهای اوکراین رسما نشان افتخار اهدا کرد. «لو دوبریانسکی» معاون وی، در دستگاه دیپلماسی آمریکا استخدام شد و به مقام سفیری رسید. این روند تا امروز ادامه پیدا کرده و نازیهای اوکراین به عنوان ارتشی خاموش علیه روسیه تا روز کودتای 22 فوریه در کییف حفظ شدند... حامی کودتا «جان مککین» در سنا برای لابی NED کار میکند که همان بنیاد «حمایت ملی برای دموکراسی» است و ۲ حمله نظامی بزرگ اخیر آمریکا را پایهریزی کرده است. «ویکتوریا نولاند» میزان این کمکها را ۵ میلیارد دلار برآورد کرده است که بیشتر این پول، صرف حقوق شبهنظامیان و آن تظاهرکنندگان دموکراتی شده که آخر سر کودتاچی از آب درآمدند. بیرکوت، پلیس مخفی دولت وقت کییف، تماسهای نولاند با مقامات ناتو را که خواستار تجهیز و حمایت مالی شورشیان شده بود، رصد و افشا کرد».
* باندریستها، مزدوران همیشگی غرب
فاشیستهای باندرا تحت عنوان «سازمان ملیگرایان اوکراین» OUN با وجود شعارهای نژادپرستانه و ضدیهود، از ابتدای موجودیتشان در سال 1929 میلادی توسط دولتهای غربی و آژانس یهود حمایت میشدند. غربیها میخواستند با برکشیدن ملیگرایان افراطی در اروپا همانند نازیهای آلمان و فاشیستهای ایتالیا و اسپانیا، آنها را به جان دشمن شرقی کمونیستشان یعنی شوروی بیندازند. صهیونیستهای آژانس یهود نیز به رهبری خاندانهای روتشیلد و موزس در اروپا و راکفلر و گلدمن در آمریکا با سرمایهگذاری روی این جریان، فوجفوج نیروی انسانی مورد نیاز برای تشکیل دولت یهود (اسرائیل) مورد ادعایشان را که از اروپا میگریختند، در بنادر فلسطین آن زمان تحویل میگرفتند. پس از جنگ دوم جهانی، آمریکاییها نهتنها برخلاف شعارهای ضدنازیشان، رسما از باندرا که همدست جنایتهای هیتلر در اوکراین بود، تقدیر کردند، بلکه او را از چنگ روسها فراری داده و تحتالحفظ در آلمان مستقر کردند. پس از فروپاشی شوروی، غرب اوکراین به اردوگاهی ایدهآل برای بازپروری فاشیستها علیه روسیه جدید تبدیل شد. کودتای میدان، اوکراین را رسما به دست نومحافظهکاران اشتراوسی انداخت. این حلقه صهیونیستی حکومت سایه آمریکا به لطف جو بایدن، معاون وقت اوباما از سمت جمهوریخواه به سمت دولت دموکراتها چرخیدند. «ایهور کولومویسکی» الیگارش گازی اسرائیلی-اوکراینی در هماهنگی با «جیک سالیوان» و «تونی بلینکن» ۲ بازوی سیاست خارجی و تجاری بایدن، رهبری کارتل نومحافظهکاران را در داخل این کشور به دست گرفت. افشاگریهای ترامپ علیه فساد مالی باند بایدن در اوکراین در همین راستا بود.
به نوشته «جفری دی ساچز» تحلیلگر تارنمای آمریکایی مستقل کنسرسیومنیوز، با روی کار آمدن دولت بایدن، آنها در موقعیت اجرای کامل پروژه جنگافروزی علیه روسیه با هدف مشغول کردن خرس شرقی از یک طرف و به دام انداختن اروپا از طرف دیگر قرار گرفتند.
سالیوان کماکان مشاور امنیت ملی است و بلینکن، وزیر خارجه، در حالی که نولاند همسر رابرت کیگان، مشاور، مرشد و مغز منفصل بایدن سالخورده است. او کمی پیش از آغاز جنگ اوکراین به مسکو رفت و در کمال وقاحت خواهان استعفای «ولادیمیر پوتین» از ریاستجمهوری روسیه و جایگزینی یک مهره هماهنگ با واشنگتن شد و تهدید کرد در غیر این صورت اقتصاد روسیه را نابود خواهد کرد. بلافاصله از مسکو به اوکراین پرواز کرد و به «ولودیمیر زلنسکی» کمدین و نوچه «ایهور کولومویسکی» در کاخ ریاستجمهوری، دستور داد «دیمیترو یاروش» رهبر معنوی نازیها، فرمانده نیروهای داوطلب در ارتش اوکراین و نماینده رادا (پارلمان) را برخلاف میلش به عنوان مشاور ویژه فرمانده ارتش ژنرال «والری زالوژنی» منصوب کند. یاروش بلافاصله در رسانهها از سرهنگ «آندری بیلتسکی» که نازیهای اوکراین او را «پیشوای سفید» میخوانند و همینطور گردان آزوف متشکل از نازیهای بینالمللی در شرق کشور حمایت کامل کرد. این گردان که خود را علنا عضو «اساس» رایش جدید میخواند، از تابستان 2021 مستقیما تحت قرارداد شرکت نظامی خصوصی آمریکایی آکادمی (بلکواتر سابق) قرار دارد. در این میان ذخیرهسازی تسلیحات بیولوژیک و غنیسازی اورانیوم و پلوتونیوم به شکل مخفیانه در این کشور در حال انجام بود. ناگهان زلنسکی نیز در کنفرانس امنیتی مونیخ سودای اوکراین هستهای را مطرح کرد. زمستان گذشته از یک ماه قبل از دستور پوتین برای آغاز عملیات ویژه در اوکراین، گردانهای آزوف و آیدار، تحت هدایت باندریستهای نازی و متشکل از انبوهی از مزدوران خارجی، پیشاپیش 120 هزار نیروی ویژه ارتش اوکراین مجهز به پیشرفتهترین تسلیحات ناتو، حمله به مناطق مسکونی روسنشین دونتسک و لوهانسک را آغاز کردند که نقض توافق 2015 مینسک بود. این حرکت یاروش و دولت کییف معنایی جز اعلان جنگ به روسیه نداشت و طبعا طرف قویتر بود که اقدام به جنگ پیشگیرانه کرد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|